اعتراف رادیو لندن : سیاست انگلیس ، مداخله در امور ایران است.
رادیو لندن بعد از اشغال ایران در سال ۱۳۲۰ بخشی از سیاستهای دولت انگلستان در ایران را افشا کرد.
سوم شهریورماه 1320 قوای متفقین برای ارسال نیرو به شوروی وارد خاک ایران شدند. روسها از سه محور شمال کشور و انگلیسیها نیز از غرب و جنوب وارد کشور شدند. سفرای شوروی و انگلستان صبح روز 3 شهریورماه خطاب به دولت ایران اعلام میکنند چون این کشور در مقابل متفقین و درخواستهای آنان سیاست مبهمی در پیش گرفته و در اخراج عُمال آلمان اقدامی نکرده ارتشهای شوروی و انگلستان وارد ایران شده و مشغول پیشروی هستند.
ورود بیگانگان به خاک ایران، ترک مقاومت ارتش رضاشاه، کشتن مردم بیگناه و کمبود آذوقه موجب شد تا رضاشاه در تاریخ 25 شهریور 1320 از سلطنت استعفا داده و به جزیره موریس تبعید شود.
دولت انگلستان برای بار دوم از زمان جنگ جهانی اول خاک ایران را مورد تعرض قرار میداد. سیاست سنتی انگلیسیها در ایران همواره تضعیف دولت مرکزی و سرگرم کردن مردم به زدوخوردهای داخلی بود اما بعد از اینکه حکومت کمونیستی شوروی در مرزهای شمالی ایران ایجاد شده بود و خطر کمونیسم منافع غرب را به خطر انداخته بود، سیاست آنها بهیکباره تغییر کرد و از حکومت رضاشاه دفاع کردند.
بااینحال بعد از نزدیکی رضاشاه به آلمانها و سکوت در برابر درخواست متفقین برای استفاده از خاک ایران جهت کمک به شوروی، به ایران آمده رضاشاه را از سلطنت برکنار کردند و فرزندش را جای او نشاندند.
رادیوی لندن در تاریخ 1320/8/20 سیاستهای انگلستان در ایران را اعلام میکند که همراه با اعترافاتی است که بازخوانی آن برای پی بردن به نحوه مداخله در امور یک کشور مهم است. در این برنامه رادیویی انگلیسها به مداخله امور کشور، قرارداد 1907 و تقسیم ایران بین خودشان و روسیه، حفظ ایران برای جلوگیری از نفوذ دیگر کشورها در هند و... اشاره میکنند.
متن زیر در جلد اول کتاب تاریخ سیاسی معاصر ایران نوشته جلالالدین مدنی منتشر شده است:
شما از سیاست دولت انگلیس در ایران آگاه نیستید. این سیاست ساده و روشن است اما کسی به آن پی نمیبرد. سیاست انگلیس در ایران مبنی بر دوستی است. دوستی دو قسم است: "دوستی بیغرض و دوستی با غرض". دوستی بیغرض به ملت ایران مخصوص دانشمندان است اما دوستی دولت انگلیس نسبت به ایران و نسبت به هیچ کشور دیگری، دوستی بیغرض نیست و نمیتواند باشد. در سیاست، بیغرض نمیتوان بود.
ما مصلحت خود را چنین تشخیص دادهایم که ایران باید مستقل و تمامیت ارضی آن محفوظبماند و نظم و امنیت در آن مستقر باشد چرا که ایران نهفقط دروازه هندوستان است {آن زمان هندوستان مستعمره انگلیس بهشمار میرفت}بلکه دروازه تمام آسیا است
نهایت اینکه غرض ممکن است صالح یا فاسد باشد. سیاست دولت انگلیس نسبت به ایران مبنی بر غرض صالح است! به این معنی که ما مصلحت خود را چنین تشخیص دادهایم که ایران باید مستقل و تمامیت ارضی آن محفوظ بماند و نظم و امنیت در آن مستقر باشد چرا که ایران نهفقط دروازه هندوستان است {آن زمان هندوستان مستعمره انگلیس بهشمار میرفت} بلکه دروازه تمام آسیا است و عدم استقلال و بینظمی و اغتشاش در آنجا برای ما مضر بلکه خطرناک است، این است وجه دوستی ما نسبت به ایران که از روی غرض است... .
دولت انگلیس از این سیاست اصلی منحرف نمیشود مگر به یکی از دو علت: یکی اینکه مأیوس شود از اینکه دولت ایران بر پای خود بماند و دیگر اینکه منافع حیاتی خود را در ایران در مخاطره ببیند! در این صورت چارهای ندارد از اینکه هر دست و پایی میتواند بزند و کسی هم حق ندارد انگلستان را ملامت کند، مثلاً قراردادی که ما در سال 1907 با دولت تزاری روس بر سر ایران بستیم و ایران را به منطقههای نفوذ تقسیم کردیم از این جهت بود که آن زمان پس از چندین سال تلاش مأیوس شده بودیم از اینکه دولت ایران بتواند استقلال خود را حفظ کند و میدیدیم که بهسرعت زیر دست دولت تزاری میرود. بهوسیله آن قرارداد خواستیم یک مقدار از تجاوزات روسیه تزاری جلوگیری کنیم.
*در زمان جنگ جهانی اول در ایران مداخله کردیم چون منافع ما در خطر بود *
همچنین در زمان جنگ بینالملل اول ما در کارهای ایران مداخله کردیم چرا که بهخاطر شیطنتهای آلمانها و عثمانیها منافع خودمان را در خطر میدیدیم و در 1919 قراردادی با ایران بستیم. بسیاری از مردم گمان بردند ما میخواهیم ایران را تحت حمایت خود در آوریم چراکه با مشاهده وقایع چندینساله مأیوس شده بودیم که ایرانیها بتوانند امور خود را اداره کنند.
پس از آنکه دیدیم ملت ایران نسبت به آن قرارداد بدبین است و آن را مبتنی بر فرض، غرضِ فاسد میداند قرارداد را ملغی کردیم و در عوض دولت ایران را تقویت و مساعدت کردیم که نظم و اقتدار را در کشور خود برقرار نماید، تقویت و مساعدت ما از رضاشاه رازش این بود. باید انصاف داد که او در چند سال اول به اصلاح امور کشور پرداخت اما بهمرور زمان هرچه قدرتش بیشتر شد از راه صحیح بیشتر منحرف شد و به کارهای بیقاعده دست زد و ما هم ناراضی بودیم اما چه میشد کرد؟!
دشمنان القاء میکردند که ما رضاشاه را اداره میکنیم و هرچه میکند بهدستور ما است ولی چنین نبود! تا وقتی که دیدیم شیطنت آلمانها و غفلت شاه، منافع ما را دارد به خطر میاندازد، این بود که این اقدام اخیر (اشغال ایران در 3 شهریور 20) را کردیم و اطمینان میدهیم که بهمحض اینکه مخاطره فعلی رفع شد خاک شما را تخلیه میکنیم و شما را در امور کشور خودتان آزاد و مختار میگذاریم و دولت شوروی هم که با ما متحد است همین نیت را دارد!
با توزیع فرم های وب در مورد کسب و کارتان اطلاع رسانی کنید.. اطمینان داشته باشید که آنها می توانند
به افزایش لیست مخاطب و شناخته شدن شما به طور مستقیم تاثیر گذار باشند.
7*چیزهای بی اهمیت همیشه محبوب هستند.
از پشتیبان و ارائه دهنده خدمات پیامکیتان( پنل اس ام اس و پنل پیامک) تقاضای ایجاد یک طرح
وموضوع جذاب کنید که درعین حال یک آگهی تبلیغاتی است ومیتوانید با اشتراک گذاشتن آن برای
برقراری ارتباطی با مخاطب استفاده کنید که آن با انتخاب شما به مشتری شما تبدیل می شود.
8*ترجیحات مشتری
اجازه دهید آنها از طریق بررسی ها و رسانه های اجتماعی و سامانه ارتباط تعاملی جهت خواسته ها ، پیشنهادات ، انتقادات وترجیحاتشان با شما صحبت کنند.شک نداشته باشیدکه اگردرفهرست مخاطب شما نیست ممکن است به شما اجازه اضافه کردن آنها را به فهرست مخاطبین را بدهد.
نشست «بیت آیتالله منتظری و دهه ۶۰» شب گذشته با حضور سلیمینمین، مرتضی باقری، مصطفی ایزدی و مجتبی لطفی برگزار شد.
نشست «بیت آیتالله منتظری و دهه60» شب گذشته(30 آبان) در دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران به همت انجمن اندیشه و قلم با حضور عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، مرتضی باقری از موسسین واحد نهضتهای آزادیبخش، مصطفی ایزدی فعال سیاسی و مجتبی لطفی عضو دفتر مرحوم منتظری برگزار شد.
امام خمینی پیش از انقلاب "مهدی هاشمی" را قاتل میدانست.
در این نشست، عباس سلیمینمین پژوهشگر تاریخ انقلاب در مناظره با مجتبی لطفی عضو دفتر آیتالله منتظری، با اشاره به قتلهایی که توسط باند مهدی هاشمی معدوم از جمله قتل مرحوم حشمت و فرزندانش و بحرینیان، اظهار داشت: امام قبل از انقلاب هم نسیت به مهدی هاشمی حساس بودند و وی را بهعنوان یک قاتل میشناختند و به طلاب و انقلابیون هرگز اجازه ندادند که از مهدی هاشمی دفاع شود و این مطلب برای مرحوم منتظری هم روشن شده است.
وی افزود: قبل انقلاب هم که ما در اتحادیه انجمنهای اسلامی اروپا بودیم، امام گفته بودند حق ندارید از مهدی هاشمی دفاع کنید.
منتظری حقوق مردم را در ماجرای قتلهای باند مهدی هاشمی نادیده میگیرد.
سلیمینمین در پاسخ به اظهارات مصطفی ایزدی که پیش از آغاز مناظره گفته بود آیتالله منتظری به حقوق مردم حساس بودند، اظهار داشت: آیتالله منتظری بعد انقلاب مسئولیتهای فراوانی در قوه قضائیه داشت و تائید صلاحیت قضات برعهده وی بود و اما قتلهایی که توسط باند مهدی هاشمی صورت گرفته نادیده میگیرد و لااقل در یک مورد میگوید اطلاع داشته و با مهدی هاشمی بر سر کشته شدن مرحوم شمسآبادی بحث داشتند. آیا حقوق مردم ایجاب نمیکرد که به مهدی هاشمی بگوید خودت را معرفی کن؟
این پژوهشگر تاریخ انقلاب ادامه داد: آیا دفاع از حقوق مردم ایجاب نمیکرد که وقتی کسی قتل مرتکب شده در دادگاه این مسئله مطرح شود؟ متاسفانه آقای منتظری در جواب دستگیری مهدی هاشمی میگوید مگر مملکت هرج و مرج است و قتل نیاز به شاکی خصوصی دارد! آیا اگر مقتولی کسی را نداشت که به عنوان شاکی خصوصی شکایت کند قاتل نباید محاکمه شود؟ این استدلال منتظری برای مقابله با نظر امام محل تاسف است.
لطفی: منتظری قسم میخورد دخترم عکس امام را مقابل من پاره نکرده است.
در ادامه این مناظره مجتبی لطفی گفت: قتل بحرینیان توسط باند مهدی هاشمی نبود و آیتالله قدوسی مسببان آن را محاکمه میکند. درباره اینکه امام پیش از انقلاب مهدی هاشمی را قاتل میدانست باید بگویم که منبع این خبر تنها آقای حمید روحانی(زیارتی) است که از انصاری نجفآبادی شنیده است و انصاری در گفتگو با من این را تکذیب کرد. در نامهای که سید حمید روحانی بههمراه آقایان امام جمارانی و کروبی خطاب به منتظری در سال 67 نوشتند آمده است که "دختر منتظری عکس امام را مقابل چشم منتظری پاره کرده و وی خندیده است" اما آیتالله منتظری در حضور من میگفت والله این تهمت دروغ است.
سلیمینمین در ادامه این بحث گفت: نظر امام درباره عدم حمایت از مهدی هاشمی به ما در اتحادیه انجمنهای اسلامی اروپا رسیده بود و نمیتوان اسناد تاریخی را زیر سوال برد، حتی آقای صادق طباطبایی هم به این مسئله اشاره میکند. امام در نامهای به تاریخ 12 مهر 65 به منتظری مینویسد که انتساب مهدی هاشمی به شما خطر بزرگی است و شما دامن خود را از ارتباط با سید مهدی پاک کنید، اما آقای منتظری در واکنش به امام، مهدی هاشمی را مخلص انقلاب و نظام میداند و میگوید در عقل و تدبیر و تعبد و تقوا از فرمانده سپاه و وزیر اطلاعات بالاتر است.
وی افزود: در یکی دیگر از نامههایش منتظری قبول میکند که مهدی هاشمی مشکل دارد اما با فرافکنی میگوید به مشکل گرانی و جنگ برسید بعد به مهدی هاشمی!
سلیمینمین: مهدی هاشمی پروژه فوقسری ساواک بود
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با بیان اینکه مهدی هاشمی پروژه فوق سری ساواک بود تا اینگونه مطرح کنند که طرفدار امام نماینده آیتالله خویی را کشته است و یک اختلاف بین افراد مذهبی ایجاد کنند و نهضت زمینگیر شود، اظهار داشت: مهدی هاشمی پیش از انقلاب در صبحگاهها پادگان حضور مییافت و برای سلامتی شاه دعا میکرد اما با همه اینها آقای منتظری میگوید که من بعید میدانم مهدی هاشمی ساواکی باشد.
سلیمینمین با اشاره به اعتصاب منتظری بعد دستگیری مهدی هاشمی و قطع ملاقاتها خاطرنشان کرد: برای شکستن این اعتصاب دیداری بین احمدآقا، آیتالله خامنهای، مرحوم هاشمی، مرحوم موسوی اردبیلی و منتظری برگزار میشود. در این جلسه آقایان هاشمی و خامنهای به گریه میافتند و هرچه امام میگوید سرنوشت خود را به مهدی هاشمی پیوند نزنید منتظری گوش نمیدهد. بعدها منتظری ادعا میکند من با امام ارتباطی نداشتم تا به وی توضیح دهم، اما خود شاگردان منتظری در کتاب "واقعیتها و قضاوتها" به این دیدار اشاره میکنند و مرحوم هاشمی هم در خاطراتشان این دیدار را ذکر میکند.
وی افزود: بعد کشف جنازه افرادی که توسط مهدی هاشمی کشته شدند، منتظری طی اطلاعیهای میگوید به جرمها و اتهامات وی رسیدگی کنید. منتظری میدانست که امام راحل با کسی شوخی ندارد و ممکن است کار مهدی هاشمی به اعدام کشیده شود. بعد اعدام مهدی هاشمی بازهم تهدید میکند و میگوید اتهامات وی دروغ و ساخته و پرداخته وزارت اطلاعات است. امام مهر سال 65 مستقیما به آقای منتظری نامه مینویسد و در مورد رسیدگی به پرونده جنایات منتسب به سیدمهدی تذکر میدهد اما منتظری در خاطراتش قتل توسط سیدمهدی را قبول ندارد و زیربار محاکمه نمیرود، او را از همه مسئولان امنیتی و نظامی بالاتر میداند و گناهش را "بز اخفش نبودن" میداند و امام را تهدید به کناره گیری میکند.
در ادامه عضو دفتر آیتالله منتظری، با اشاره به اینکه منتظری قبل انقلاب مخالف مجاهدین خلق بود و به احمد فرزندش سفارش میکند که جذب منافقین نشود، گفت: با اینحال وی درباره روش جمهوری اسلامی با منافقین بحث داشت و میگفت با این کارها منافقین در دنیا مظلوم نمایی میکنند. من خودم با مهدی هاشمی مخالفم و براساس اصول دین به مهدی هاشمی اعتراض دارم کما اینکه اکنون هم با رفتارهای تندروانه مخالفم.